مذاکرات استکهلم، یک بستر دو رویا
مذاکرات استکهلم برای حل سیاسی جنگ یمن در حالی آغاز شده است که طرف های گفتگو به لحاظ داخلی و بین المللی در وضعیت کاملا متفاوت به سر می برند.
دولت نجات ملی به رهبری انصار الله که اکثر مردم یمن را نمایندگی می کند علاوه بر اینکه مشروعیت داخلی خود را به اثبات رسانده و در موقعیت برتر نظامی و میدانی نیز قرار دارد، به لحاظ بین المللی نتوانسته است خود را به عنوان نماینده مردم یمن و انقلاب این کشور به دنیا و طرف های مقابل معرفی و در مواردی بقبولاند. تا پیش از این تحت فشارهای ائتلاف متجاوز به رهبری عربستان از انصار الله به عنوان نیروی شورشی یاد می شد اما اکنون به عنوان نماینده دولت حاکم در یمن در مذاکرات حاضر شده است و طرف های مقابل نیز از روی ناچاری هم شده باشد آن را به طور ضمنی به رسمیت شناخته و مورد شناسایی قرار داده اند .
در مقابل طرف مقابل نه تنها در عرصه نظامی کم آورده و نتوانسته در نزدیک به چهار سال گذشته به اهداف نظامی و اشغالگرانه خود جامه عمل بپوشاند در مشروعیت جنگ نیز با چالش جدی مواجه شده و نقابی که برای این جنگ کشیده شده بود اکنون برافتاده و ماهیت نامشروع جنگ چه به لحاظ آثار ضد انسانی آن و چه با برملا شدن ماهیت شخصیتی صادر کننده فرمان جنگ یعنی محمد بن سلمان بعد از ماجرای قتل خاشقچی بیش از پیش زیر سوال رفته است.
اکنون در وضعیت کنونی دو بازی کاملا متفاوت را می توان برای طرف های درگیر در یمن و یا همان طرف های مذاکره در استکهلم تصور کرد. این بازی برای انصار الله که اکثریت مردم یمن را نمایندگی می کند ماهیت برد- برد دارد یعنی اگر جنگ ادامه یابد باز پیروزی های جدیدی کسب خواهد کرد و یا اگر تمام شود از قدرت چانی زنی زیادی برای تامین خواسته های خود برخوردار خواهد بود.
اما برای طرف مقابل ماهیت بازی باخت –باخت است یعنی اگر بخواهد به روال گذشته سیاست وقت کشی و خرید زمان را انتخاب کند به امید اینکه بتواند زمین بگیرد باز زمینه را برای شکست های خود خواهد افزود بخصوص آنکه مهمترین حامی آن یعنی دولت ترامپ اکنون با چالش جدی برای ادامه رویکرد گذشته مواجه شده است اما اگر بخواهد به پایان جنگ تن دهد در این صورت باید هم از خواسته های حداکثری خود چشم بپوشد و هم اینکه زمینه جبران خسارات و لطمات گذشته را فراهم کند.
------------------------------------
احمد کاظم زاده