هافینگتون پست، در روایت دن کووالیک، وکیل حقوق بشر آمریکایی از ماجرای سفرش به ایران که در پایگاه اینترنتی این نشریه منتشر شده، آمده است: پیش از سفر به ایران تعدادی از دوستان و بستگانم از این که قصد دارم چنین سفری انجام دهم ابراز تعجب و برای امنیت و سلامت من ابراز نگرانی کردند. حتی برخی از من خواستند اصلا راهی ایران نشوم.
با توجه به انزجاری که آمریکا از ایران دارد و تصویری که از این کشور در رسانه های آمریکا ترسیم می شود، این واکنش طبیعی بود.
همواره در آمریکا به ما گفته می شود ایران دشمن ماست؛ این کشور بخشی از محور شرارت است که باید تحریم و با آن مبارزه و حتی حکومتش تغییر داده شود. برای توجیه اینکه چرا ایران دشمن ماست، اغلب به ما گفته می شود ایران یک کشور حامی تروریسم است.
با توجه به اینکه ایران دشمن قسم خورده داعش و القاعده است و در واقع پس از حملات 11 سپتامبر و تا زمان مداخله دونالد رامسفلد آمادگی داشت به جنگ با القاعده و طالبان کمک کند، این ادعا به نظر کاملا عجیب می رسد.
این در حالی است که عربستان سعودی، متحد نزدیک آمریکا و کشوری که ما اخیرا 110 میلیارد دلار سلاح به آن فروخته ایم، سالهاست به طور مخفیانه و علنی به حمایت از داعش و القاعده می پردازد. یادآور می شوم که 15 نفر از 19 عامل حملات 11 سپتامبر اهل عربستان سعودی بودند و این کشور به برخی از عاملان این حملات کمک و از آنها حمایت کرد.
از طرف دیگر با توجه به حمایت آمریکا از سازمان مجاهدین خلق [گروهک تروریستی منافقین] که با وجود عدم محبوبیت در ایران به دنبال سرنگون کردن حکومت ایران است و پیش از این بین سال های 1997 [1376] تا 2012 [1391] آمریکا آن را به عنوان یک سازمان تروریستی توصیف می کرد، این ادعا که ایران حامی تروریسم است کاملا مسخره به نظر می رسد.
همانگونه که روزنامه گاردین چاپ لندن اعلام کرد سازمان مجاهدین [گروهک تروریستی منافقین] مسئولیت قتل هزاران ایرانی را از سال 1981 [1360] برعهده داشته (هرچند دوستان من در ایران این رقم را 17 هزار نفر اعلام می کنند)، از اشغال سفارت آمریکا در ایران در سال 1979 [1358] و گروگانگیری آمریکاییان حمایت کرده، دردوران جنگ ایران و عراق در مبارزه با ایران به صدام حسین ملحق شده و دست کم در دهه 1970 شش آمریکایی را به قتل رسانده است.
با این وجود این سازمان که در زمان سفر من به ایران کنفرانسی در پاریس برگزار می کرد، اکنون به دوست عزیز سیاستمداران بلند پایه آمریکا مانند جان بولتون، نیوت گینگریچ، جو لیبرمن، هووارد دین و رودی جولیانی تبدیل شده است.
ادعای دیگری که درباره ایران مطرح می شود اینکه حکومت این کشور یک حکومت تندرو و ضد زن است که با ارزش ها و حساسیت های غرب (گویی معیارهای طلایی هستند) مخالف است. بار دیگر باید بگویم با توجه به اینکه آمریکا با پادشاهی واپس گرا و ضد زن عربستان سعودی رابطه نزدیکی دارد، این ادعا کاملا پوچ و بی اساس به نظر می رسد.
علاوه بر آن همانگونه که هر فردی به ایران سفر کند، تایید خواهد کرد کشوری کاملا پیشرفته است که بسیاری از مردم آن به انگلیسی صحبت می کنند. ایران کشوری است که بیشتر زنان آن با روسری های رنگی ابریشمی، آزادانه رانندگی می کنند و در تمام بخش های جامعه و فعالیت های اقتصادی حضور دارند.
نویسنده درباره تغییر حکومت ایران هم نوشته است: در یکی از اقدامات اخیر غرب برای تغییر دادن حکومت یک کشور که به لیبی مربوط می شود، ما شاهدیم که غرب درصدد سرنگون کردن یک دولت بر می آید، آسیب های زیادی به مردم، زیرساخت های مدنی و آثار باستانی می رساند و هیچ نتیجه ای جز ناآرامی به جا نمی گذارد. به عقیده من زمانی که غرب می گوید قصد سرنگون کردن دولت بشار اسد را دارد و ادعا می کند از شورشیان میانه رویی که به نظر نمی رسد اصلا وجود خارجی داشته باشند، حمایت می کند، برای سوریه هم همان برنامه ها را در سر دارد. تغییر حکومت های عراق و افغانستان با هزاران کشته نتایج بهتری نداشته است. این دو کشور به خرابه ای تبدیل شدند و در بهترین حالت دولت های ضعیفی از خرابه ها سر برآوردند.
زمانی که من در خیابان های زیبای تهران و اصفهان قدم می زدم و مورد استقبال گرم مردم زیبای ایران قرار می گرفتم و زمانی که در اماکن مختلف از جمله کلیساهای ارامنه و کنیسه های یهودیان شاهد معماری با ارزش سنتی ایران بودم از فکر یک مداخله انسانی دیگر که به طور قطع خسارات سنگینی به مردم و آثار باستانی این کشور وارد خواهد کرد، احساس نگرانی و حتی خشم می کردم.
من در این فکر بودم که اگر آمریکا بخواهد حکومت ایران را تغییر دهد، برنامه چه خواهد بود. آیا آمریکا سازمان منفور و نامناسب مجاهدین [گروهک تروریستی منافقین] را به قدرت خواهد رساند؟ یا احتمالا حکومت را به دست پسر شاه سابق که ظاهرا از بازگشت سخن می گوید، خواهد سپرد؟
لازم به یادآوری است که در سال 1953 [1332] این آمریکا بود که پس از سرنگون کردن محمد مصدق، نخست وزیر منتخب ایران شاه را به حکومت بازگرداند. مصدق به دنبال ملی کردن میادین نفتی ایران و هزینه کردن درآمد نفت برای مردم بود. تا پیروزی انقلاب سال 1979 [1357] شاه با کمک ساواک - یک نهاد امنیتی مخوف که سازمان سیا به شکل گیری آن کمک کرد و به نیروهای آن روش های شکنجه را می آموخت تا مانع گسترش دموکراسی در ایران شوند - برسر قدرت باقی ماند. من این فرصت را یافتم تا از زندان اصلی و مرکز شکنجه ساواک که اکنون به موزه تبدیل شده است، دیدن کنم و عکس های افراد بیشماری را که به دست نیروهای ساواک زندانی، شکنجه و کشته شده اند، ببینم. آیا آمریکا می خواهد بار دیگر ایران را به چنین حکومت جنایتکاری تحویل دهد؟
واقعیت این است که ایران جامعه ای در حال پیشرفت است، هرچند با روندی آهسته و به شیوه خود. این کشور رئیس جمهور و مجلسی دارد که به شیوه دموکراتیک انتخاب می شوند. اگر ما تاکنون درنیافته ایم، باید بگویم این مردم ایران هستند که باید درباره سرنوشت خود و نوع حکومتشان تصمیم بگیرند.